تبیان، دستیار زندگی

نقش کلیدی حوزه‌های علمیه در شکل گیری انقلاب اسلامی

حوزه در دهه‌های 40 و 50، توانست با شاگردان سرآمد امام خمینی به دگرگون‌سازی ماهیت دروس نظری و عملکرد عملی حوزه منتهی شود. این اشخاص را می‌‌توان سازمان‌دهندگان عملی آراء و عقاید امام در متن صحنه داخلی ایران دانست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
نقش حوزه در انقلاب

حوزه علمیه و سیاست

یکی از بارزترین ویژگی‌های انقلاب اسلامی، بسیج سیاسی توده‌‌ای آن است که توانست طیف عظیمی از گروه‌های سیاسی، با عقاید و آراء مختلف، به رهبریت امام خمینی، گردهم آورد و موضع اکثریت مردم را در مخالفت با اقدامات شاه، متحد سازد. بی‌‌شک، این بسیج سیاسی نمی‌‌توانست، بدون سازماندهی توسط روحانیون و نظریه‌‌پردازان حوزه علمیه موفقیتی کسب کند. شاگردانی که توسط امام خمینی در طول دهه چهل و پنجاه، آموزش لازم و کافی را در طرح و برنامه‌‌ ریزی برای بنیاد نهادن جامعه‌‌ای نوین بر پایه اسلام و اجرای شریعت ‌دیده بودند، در این میان نقشی اساسی داشتند. امام خمینی و سازمان روحانیون در قالب حوزه‌های علمیه، در گسترش مبانی نظری حکومتمندی جدید،‌ و طراحی آن تئوری که نظریه ولایت فقیه خوانده می‌‌شود، سعی وافر و تلاش فراوانی داشتند.

طلاب و اساتید فعال حوزه علمیه که با پیروزی اصولیون بر اخباریون، دیگر قائل به جدایی اسلام از سیاست نبودند بنا بر رهنمودهای امام، (در کتابهای ولایت فقیه و البیع گفته شده) 3 بیش از پیش این هر دو را همراه و همگام با هم، توامان می‌خواستند. آنچه به نام اسلام سیاسی خوانده می‌‌شود، بنابر دلایل فوق، به تشکیلاتی نیاز داشت که حوزه علمیه آن را برآورده می‌‌ساخت و در رأس آن متفکرینی چون آیت‌الله مطهری، آیت‌الله بهشتی و آیت‌الله مفتح قرار داشتند که به دگرگون‌سازی محتوای دروس و سازمان علمیه پرداختند.

گفتمان سیاسی حوزه

حوزه علمیه در گذار از تاریخ، از نقاط پررنگی تشکیل یافته است که مؤثرترین آن، و شاید عمل‌‌گرایانه‌‌ترین آن در قبال اقلیتی کوچک از فقها و مراجع تقلید، علی‌الاطلاق خطاب نمودن مرجعیت امام خمینی به جهان تشیع است که شاه قصد داشت با نامیدن کسان دیگری، این مرجعیت را از قم به خارج از ایران ـ نجف ـ منتقل کند. این عمل، جامعه مدرسین قم را که از ابتدای تاسیس آن (1340 ش)، به صورت یک تشکیلات کاملا مخفی بود و پنهانی فعالیت می‌‌کرد به متن سیاست کشاند. 4

سیاسی شدن حوزه علمیه و رویکرد جدید روحانیت به امور کشور آنان را از رویکردهای گذشته جدا می‌کرد. تا پیش از این به دلیل فضای خفقان ناشی از کودتای 28 مرداد 1332، ‌حوزه با سیاست و رژیم شاه با مراعات رفتار می‌نمود و سعی می‌کرد که میان مرجعیت و سلطنت روابط و مناسبات دوستانه برقرار باشد که با این رویکرد جدید حوزه در دهه‌های 1340 و 1350، گفتمان اسلام سیاسی،‌ بر اقلیت خاموش توفق پیدا کرد و توانست با شاگردان سرآمد امام خمینی به دگرگون‌سازی ماهیت دروس نظری و عملکرد عملی حوزه منتهی شود. این اشخاص را می‌‌توان سازمان‌دهندگان عملی آراء و عقاید امام در متن صحنه داخلی ایران دانست.

سازمان‌دهندگان حوزه و روحانیت

حوزه علمیه در دهه‌های 1340 و 1350، به بازسازی ساختار درونی و کادرسازی برای تربیت طلاب و دانشجویان خود ـ آنچه که می‌‌توان ذخیره انقلاب نامید ـ دست زد. این امر توسط شاگردان برجسته امام، نظیر آیات عظام، ‌مطهری، بهشتی و مفتح انجام گرفت. آیت الله مطهری، توانست به ارائه چارچوب نظری بر مبنای اصول اعتقادی اسلام، رفع شبهه و نقد سایر ایدئولوژیهای غیر اسلامی دست زند و در کتابها و سخنرانیهای خود به تغذیه فکری و ایدئولوژیکی گروههای انقلابی بپردازد. 5  

آیت‌الله بهشتی نیز برای نظم بخشیدن به علوم حوزوی و روزآمد کردن آنها و در نهایت تاسیس مدرسه «حقانی» توانست علاوه بر آگاهی طلاب و دانشجویان، با برگزاری نشستهای هفتگی به نام «مکتب قرآن»، این موج را گسترش دهد.

تشکیل هسته‌‌هایی برای کادرسازی در سال 1355، سازماندهی نیروها در تشکیلات جامعه روحانیت مبارز در سال 1356 و در نهایت تشکیل شورای انقلاب به دستور امام، از جمله اقداماتی است که در راستای سیاسی شدن حوزه علمیه و گفتمان انقلابی و سیاسی، انجام شد. و سرانجام آیت‌الله مفتح نقش وحدت‌‌بخش را میان حوزه و دانشگاه که عمده‌‌ترین مخالفین رژیم شاه بودند ایفا نمود. وی پس از از بسته شدن «مسجد جاوید»، در «مسجد قبا» به تشکیل کلاسهای ایدئولوژیک و سخنرانیهای روشنگرانه پرداخت و ارتباطات خود را گسترش داد.6 با همه این احوال، حوزه و انقلابیون حوزوی نیاز به یک منبع مالی داشتند که آن هم توسط تجار مسلمان و بازاریان متعهد به امام و انقلاب قابل دستیابی بود.

منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، مقاله: حوزه؛ کاتالیزور انقلاب
 
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.