تبیان، دستیار زندگی

پاسخ به شبهاتی درباره زنان

پاداش مردانی که بر بدخُلقی همسرشان صبر کنند

رسول خدا (ص) می‌فرماید: آن کس که بر بدخُلقی زنش صبر کند و او را نگه دارد، خداوند به قدر هر باری که بر آزار او صبر می‌کند، ثواب ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
زنان

در برخی از روایات به احادیثی برمی خوریم که شاید ظاهر آنها را نگرشی منفی به جنس مؤنث ببینیم، جواز زدن زن به وسیله همسر، لزوم غیرت و ستایش آن برای مردان، ممنوعیت خروج زن از منزل، نهی از مشورت با او، ترک اطاعت و لزوم مخالفت وی، نقصان عقل و ضلع معوج و نیز قلّت زنان شایسته، فهرستی از عناوین اخبار و احادیث در این زمینه است که در این مقاله به مواردی از آن ها مختصراً می پزدازیم.

پاسخ شبهه

قبل از ورود به بحث ذکر دو مقدّمه ضروری به نظر می رسد:

مقدمه اوّل:
مسئله زن و مرد و تساوی حقوق آنها در همواره تاریخ از معماهای غامض بشریت بوده است، اندیشمندانی که وارد این مقوله شده اند از تأثیر محیط و اجتماعی خود و نیز حوادث و وقایع اتّفاقیه، بی بهره نمانده اند و نظریه های خود را بی ارتباط با آنها مطرح نکرده اند.

زن و مرد هردو بنده خدا هستند و مکلّف برانجام واجبات و ترک محرمات و نیز سایر اقسام تکالیفند، هیچ کدام بردیگری جز به تقوا برتری ندارد و هرگز خلایقی از مردان بی تقوا با زنان صالحه قابل قیاس نیست.



مقدمه دوم:
حوزه های تدریس و تعلیم ائمه اطهار علیهم السلام و خصوصاً از زمان باقَرین علیهما السلام به بعد همواره برقرار بوده و مطابق ظلم و ستم حاکمان وقت و توسعه آنان شدت و ضعف می یافته است. آنان شاگردان خود را از جزئی ترین مباحث فرعی و از ریشه ای ترین مباحث کلّی آگاه می ساختند و خود به اطراف مملکت اسلامی مبلّغ می فرستادند.
طبیعی است چنین عرض وسیعی در طول اعصار چه بسا مشکلاتی را به دنبال داشته باشد.

وجود مشکلات این چنینی موجب شده است معصومین علیهم السلام اندیشه کنند و راههایی برای شناخت احادیث صحیح و کشف مجعولات بیان نمایند. این طرق که معمولًا بخش عمده ای از علم اصول و نیز کتابهای رجال و مصطلح الحدیث را به خود اختصاص داده است، سلاح دست فقیهان و متتبّعان در علم حدیث می باشد.

اکنون با بیان اینکه چه بسا برخی احادیث مطرح شده در شبهه ضعیف السند باشند و یا اساساً سندی نداشته باشند ولی از آنجا که کنکاش در این زمینه، بحثی کاملًا فنّی است و توجّهی عمیق به مبانی رجال می طلبد و ورود در آن از ظرفیت این مقوله و حوصله مخاطبین آن که عامّه مؤمنین هستند خارج می باشد، علی هذا، فرض برصحت احادیث گذاشته و از همین جا بحث را پی می گیرم.

اولین نکته که می بایست در پاسخ این شبهه مطرح شود این است که: روایات معصومین علیهم السلام چون آیات قرآن کریم حاوی اخبار محکمات و متشابهاتند[1] محکمات احادیث قابل اخذ بوده و متشابهات را باید به محکمات رد نمود و فهم آنها را با استمداد از محکمات جویا شد.[2]

«... فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیغٌ فَیتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ»[3].
«آنها که قلبهایشان منحرف است به دنبال متشابهات می افتند تا فتنه انگیزی کرده و مردم را گمراه سازند و تفسیر نادرست برای آن بیابند».

براین اساس روایات و احادیث وارده در مذمّت زنان چون سایر روایات در همه ابواب اعتقادی، عملی، اخلاقی، دارای ناسخ و منسوخ، عام و خاص، مطلق و مقید، مجمل و مبین و... هستند و اخذ منسوخات، عمومات، مطلقات و مجملات بدون توجه به نواسخ و مقیدات و مبینات، صحیح نیست.

نکته دوم در پاسخ به شبهه توجه عمیق اسلام به جنس مؤنث است، هنگامی که خداوند تنها دو انسان را آفریده بود، یکی از آن دو زن بود و آنگاه که دستور اجرای فرامین رسید، زن نیز در کنار مرد مورد خطاب قرار گرفت.[4][5][6]

بنابراین زن در کنار مرد و دوشادوش او مورد امر و نهی قرار می گیرد و قابلیت التفات و توجّه خداوند می یابد.

سومین نکته: شخصیت عظیمی است که اسلام به زن به عنوان همسر هبه فرموده است این رتبه والا را در عناوین مختلفی بیان شده است.[7].[8]


چهارمین نکته قابل بیان در پاسخ به شبهه این است که معیار خوب و بد بودن انسانها در اسلام تقواست و انسانها در غیر این ویژگی، هیچ مزیتی بریکدیگر ندارند:

«یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکمْ مِنْ ذَکرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ»[9].
ای مردم ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و تیره ها و قبایل قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید ولی گرامی ترین شما نزد خداوند، باتقواترین شماست، خداوند دانا و آگاه به امور است.

براین اساس زن و مرد هردو بنده خدا هستند و مکلّف برانجام واجبات و ترک محرمات و نیز سایر اقسام تکالیفند، هیچ کدام بردیگری جز به تقوا برتری ندارد و هرگز خلایقی از مردان بی تقوا با زنان صالحه قابل قیاس نیست.

پاسخ دیگر به شبهه

پاسخ دیگر به شبهه بررسی موارد شبهه است، چرا که کشف عمق شبهات مطروحه، ما را به نتایجی غیرآنچه در اذهان منفی گرایان دیده می شود خواهد رساند. در این فرصت به پاسخ دهی به یکی از این موارد می پردازیم.

الف: جواز زدن
آیه شریفه  34 سوره نساء، به یکی از پدیده های مهم جامعه شناسی اشاره دارد و آن اینکه هیچ اجتماعی بدون وجود ریاستی که اوامرش نافذ باشد، پایدار نمی ماند و جامعه بدون ریاست جز به هرج و مرج و کشمکش نمی انجامد، خانواده نیز کوچکترین واحد اجتماعی است و از این قانون کلی مستثنی نمی باشد و مرد به واسطه چیرگی و برتری قوّه تفکر براحساس و نیز توان بدنی، دخالت بیشتر در اجتماع و تعهد او در مقابل تهیه نفقه زن و فرزندان و... به عنوان رئیس این واحد معین شده و زن نیز معاون او در اداره امور اجتماع محدود خود هستند.

نخست می بایست زن را پند دهد، با او گفتگو نماید، تا کار به جاهای باریک نکشد، اگر زن باز هم راه پلید خود را پیمود، مرد می تواند از او فاصله گیرد و با او قهر کند و اگر باز هم بی فایده بود و لجاجت و سرکشی زن ادامه داشت، مرد می تواند او را تنبیه کند، چه اینکه اولًا کاری دیگر، غیر همین برای اجرای عدالت و مکلف کردن هرکس به انجام تعهدّات خود باقی نمانده و ثانیاً، چنین نوعی از عناد و لجاجت که در مقابل همه مراحل گذشته مقاوم بوده، نوعی بیماری روانی و آزارطلبی است و جز با ایجاد حالتی شبیه به شوک که با چند ضربه ملایم امکانپذیر است معالجه نمی شود.


بنابرآنچه در آیه آمده است؛ زنان بر دو صنف می باشند:
گروهی زنان صالح و نیکوکار و رستگار، اینان به وظیفه های خود در مقابل خانواده و نیز خدای متعال آشنا می باشند، کسی را یارای تعرّض به این دسته نیست. مرد حقّ بلند کردن دست برچنین زنی را ندارد.

قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم: فَای رَجُلٍ لَطَمَ امْرَئَتَهُ لَطْمَةً، امْرَاللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مالِک خازِنَ النِّیرانِ فَیلْطِمُهُ عَلی حَرِّ وجْهِهِ سَبْعینَ لَطْمَةً فِی نارِ جَهَنَّمَ[10].
رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: هرمردی به رخسار همسرش یک سیلی بنوازد، خداوند به مالک، مسئول آتش امر می کند که هفتاد سیلی در آتش جهنّم برصورت آتشین او بنوازد.

دسته دیگر زنان ناشزه اند، اینان زنانی هستند که از وظایف خود سرپیچی می کنند، ناسازگار و لجوجند، مسؤولیت های خود را در قبال شوهر، مانند تمکین و غیرآن انجام نمی دهند، واجبات شرعی خود را در مقابل خداوند را اتیان نمی کنند، اینان را چه باید کرد؟ به مرد سفارش شده است، تا آنجا که می تواند مدارا کند و برآزار همسرش صبر پیشه نماید.
قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم: مَنْ صَبَرَ عَلی سُوْءِ خُلْقِ امْرَئَتِهِ وَاحْتَسَبَهُ، اعْطاهُ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ مَرَّةٍ یصْبِرُ عَلَیها مِنَ الثَّوابِ مِثْلَ ما اعْطِی ایوبُ عَلی بَلائِهِ[11].

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: آن کس که بر بدخُلقی زنش صبر کند و او را نگه دارد، خداوند به قدر هرباری که برآزار او صبر می کند، ثواب حضرت ایوب علیه السلام در صبر برگرفتاری ها و بلاهایش به او عطا می کند.

امّا این دستور صرفاً دستوری اخلاقی است و نه یک قانون، صبر مرد نوعی ایثار و از خودگذشتگی است و گذشت از حقّ خود است. و قانون می بایست به عدالت رفتار نموده و حق را به صاحب حق برساند. براین اساس آیه شریفه می فرماید، مرد می بایست این راهها را برای رسیدن به حقّ خود یعنی بهره بری از کانون گرم خانواده، بدور از عناد و لجاجت طی کند، نخست می بایست زن را پند دهد، با او گفتگو نماید، تا کار به جاهای باریک نکشد، اگر زن باز هم راه پلید خود را پیمود، مرد می تواند از او فاصله گیرد و با او قهر کند و اگر باز هم بی فایده بود و لجاجت و سرکشی زن ادامه داشت، مرد می تواند او را تنبیه کند، چه اینکه اولًا کاری دیگر، غیر همین برای اجرای عدالت و مکلف کردن هرکس به انجام تعهدّات خود باقی نمانده و ثانیاً، چنین نوعی از عناد و لجاجت که در مقابل همه مراحل گذشته مقاوم بوده، نوعی بیماری روانی و آزارطلبی است و جز با ایجاد حالتی شبیه به شوک که با چند ضربه ملایم امکانپذیر است معالجه نمی شود.

بدیهی است در کمّ و کیف تنبیه می بایست ملایمت رعایت شود و لذا اگر موجب شکستگی جایی از بدن زن شود و یا جراحتی ایجاد گردد و یا پوست بدن کبود شود، حرام بوده و مستلزم پرداخت دیه و یا انجام قصاص است.
پی نوشت:
[1] در كتاب بیان روان صفحه 71 تا 78 مبانى محكم و متشابه و نیز عوامل وجود محكم و متشابه را نگاشته‏ایم.
[2] بحارالأنوار، ج 2، ص 185.
[3] سوره آل عمران، آیه 7.
[4] سوره بقره، آیه 35.
[5] سوره قصص، آیه 7.
[6] سوره آل عمران، آیه 42.
[7] مستدرك الوسایل، حدیث 16627.
[8] وسایل الشیعه، حدیث 25342.
[9] سوره حجرات، آیه 13.
[10] مستدرك الوسایل، حدیث 16619.
[11] وسایل الشیعه، حدیث 25315.
*این مطلب خلاصه ای از کتاب "ازدواج و آداب زناشویی در آیینه حدیث"، به قلم علی غضنفری، است.
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.