تبیان، دستیار زندگی

چه عقایدی باعث شهادت امام حسین (علیه السلام) شد؟

براساس چه اصول و عقاید انحرافی امام حسین (علیه السلام) را به شهادت رساندند؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امام حسین

 چه عقاید، اصول و نگرشی در میان کوفیان رایج و دایر بوده است که به راحتی عهد و وفای خویش را از میان چهل هزار بیعت خود بیرون کشیدند و فرزند پیامبر زمان‌شان را به شهادت رساندند؟

پنج اندیشه سیاسی جامعه زمان امام حسین‌ علیه‌السلام که باعث شهادت امام حسین‌ علیه‌السلام شد به شرح ذیل است:

1- بیعت کردن با هر حاکمی واجب است.

2- اطاعت بی‌چون و چرا از هر حاکمی واجب است.

3- عدم تفرقه در جامعه ولو این‌که حاکم هر کاری انجام دهد.

4- عقیده به جبر.

5- خروج بر حاکم، مساوی با مرگ در جاهلیت و کفر است.

بیعت با هر حاکمی واجب است

کوفیان قرن اول هجری، بالخصوص در سال ۶۰ و ۶۱ هجری قمری به این اصل، عقیده‌ای مستحکم داشتند که بر همگان لازم است با حاکم هر جامعه، گرچه اهل فسق و فجور باشد بیعت نمایند.

گواه براین مدعا نقلی است که در کتاب «صحیح مسلم» آمده است که در آن تصریح می نماید کوفیان آن زمان این‌گونه بودند که حاکم گرچه قلبی از شیطان داشته باشد در مقابل وی باید «فاسمع و اطع» گفت.

از ابوسلام نقل شده که حذیفةبن یمان گفت: ای رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ما در شر و بدی بودیم، سپس خداوند خیر و خوبی را آورد و ما الان در آن هستیم. آیا پس از این خیر، شری خواهد بود؟ فرمود: بله. عرض کردم: چگونه؟ فرمود: پس از من جانشینانی خواهند بود که به هدایتم هدایت نشده و به سنتم عمل نمی‌کنند، در میانشان مردانی سر بلند خواهند کرد که در بدن انسان هستند، اما قلب‌هایشان قلب شیاطین است. گفت: عرض کردم: اگر آن هنگام را درک کردم، چه واکنشی نشان بدهم ای رسول خدا؟ فرمود: گوش فرا می‌دهی و از امیر اطاعت می‌نمایی و اگر چه بر پشتت شلاق بزند و مالت را بگیرد، گوش کن و اطاعت نما! (1)

بر اساس این نظریه:

1 اطاعت از هر حاکمی واجب است، حتی اگر تمام وجودش شیطانی باشد.

2 ظلم‌ستیزی ممنوع است.

3 در مقابل ظلم باید کرنش نمود و فقط اطاعت کرد.

 اطاعت بی‌چون و چرا از هر حاکمی

این تفکر هم‌چنین با صراحت تمام و به نقل از یکی از بزرگان جامعه آن زمان، در کتاب «السنه» مذکور گردیده است: «وان اراد (الحاکم) امرا ینقص دینک فقل: سمعا و طاعتا»

از سویدبن غفلة نقل شده که عمر به من گفت: ای اباامیه من نمی‌دانم، شاید پس از این سال، دیگر تو را نبینم؛ پس اگر برده‌ای حبشی و بینی بریده به تو دستوری داد، پس به حرفش گوش کن و اطاعتش نما! و اگر تو را زد، صبر کن و اگر محرومت کرد، صبر کن و اگر او چیزی را خواست که به دینت صدمه می‌زند به او بگو گوش کردم و اطاعت می‌کنم و به قیمت دینم، خونم را حفظ می‌کنم! و از جماعت جدا مشو. (2)

بر اساس این نظریه عمر؛

1- حاکم هرکسی می‌تواند باشد.

2- اطاعت از او بی‌چون و چرا واجب است، هر چند برخلاف دستورات اسلام حکم کند.

عدم تفرقه در جامعه ولو با ظالم بودن حاکم

این عقیده که تقریباً زیرمجموعه‌ای از دو عقیده قبل می‌باشد، باب هرگونه اصلاح و انقلابی در جامعه را می‌بندد و لذا مردمان باید تحت هر شرایطی، حتی اگر عرض و مال و ناموس‌شان مورد تعدی و تجاوز حکومت وقت واقع گردید به بهانه عدم تفرقه در جامعه در مقابل اعمال شنیع حاکم عاصی‌ای چون یزید سکوت نمایند. از زیادبن علاقه نقل شده: از عرفجه شنیدم که می‌گفت: از پیامبر خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم شنیدم: شرور و فسادهایی خواهد آمد، پس [در این هنگام] هر کس که خواست کار این امت را به تفرقه بکشاند، در حالی‌که امت متحد است، او را با شمشیر بزنید، هر کس که می‌خواهد باشد!

ابن ابی‌یعفور از پدرش از عرفجه نقل کرده که گفت: از پیامبر خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم شنیدم که می‌فرمود: در حالی‌که حکومتتان بر اساس اتحاد است و بر یک مرد مستقر شده است، اگر کسی آمد و خواست که میانتان تفرقه بیندازد یا اتحادتان را به پراکندگی بکشاند، او را بکشید! (3)

بر اساس این روایات:

1- مهم شخص حاکم است و نه اعمال او.

2- کسی که بر حاکم فاسد خروج کند مصداق مفسد فی الارض است؛ حتی اگر حاکم یزید باشد.

3- هر کسی بر چنین حاکمی خروج کرد، باید کشته شود حتی اگر امام حسین‌ علیه‌السلام باشد.

عقیده به جبر و فهم غلط از قضا و قدر

اعتقاد به جبر که اعتقادی بسیار منحرف و خطرناک است، از همه بیشتر مضحک و بی‌پایه و اساس است؛ چراکه حاکمان و والیان حکومت به‌راحتی بی‌کفایتی‌های خویش را به گردن قضا و قدر الهی انداخته و بدین‌وسیله خود را تبرئه می‌نمایند.

عقیده به جبر، از آن دسته اعتقاداتی است که مستقیماً از مذهب و مسلک اموی سرچشمه گرفته است، چراکه ابن‌قتیبه دینوری از اعاظم اهل تسنن نقل می‌نماید که این، عقیده معاویه بوده است، آن‌جا که می‌گوید: به خدا قسم تو ای ام‌المؤمنین آگاه به خداوند و پیامبرش هستی و ما را به حق هدایت کردی و ما را بر گرفتن سهم‌مان تحریک کردید و تو شایستگی داری که دستورت اطاعت و سخنت شنیده شود و حکومت یزید قضای حتمی و مقدر الهی است و مردم نقشی در تعیین امرشان ندارند (اختیار تغییرش را ندارند). (4)

بر اساس این نظریه:

1- یزید بر اساس اراده خاص و تغییرناپذیر الهی خلیفه شده است.

2- مردم به‌هیچ عنوان حق اعتراض ندارند، حتی اگر یزید هر جرمی اعم از شرابخواری، سگ‌بازی، میمون‌بازی، زنای با محارم و ترک نماز مرتکب شده یا بشود.

خروج بر حاکم، مساوی با مرگ جاهلیت و کفر

عن ابن‌عباس عن النبی‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم قال: من کره من أمیره شیئا فلیصبر فإنه من خرج من السلطان شبراً مات میتةً جاهلیةً.

از ابن‌عباس از پیامبر خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نقل شده که فرمود: هر کس از کار امیری بدش بیاید، باید صبر کند؛ زیرا هر کسی از اطاعت سلطان، وجبی خارج شود، به مرگ کفر و جاهلیت مرده است! (5)

بر اساس این نظریه:

1- اگر شخصی، از سلطان به هر دلیلی بدش بیاید (حتی اگر سلطان ظالم باشد)، باید صبر کندو حق اعتراض ندارد.
2-  در همه حال باید مطیع سلطان باشد.
3 - عدم اطاعت ازچنین حاکمی، کفر محسوب می‌شود و مستحق مرگ است.
به هر حال بر اساس همین نظریات بود که امام حسین‌ علیه‌السلام را به شهادت رساندند و با قصد تقرب به خدا ایشان را آماج ضربات شمیشیر و نیزه و تیر و سنگ قرار می‌دادند و اهل‌بیت‌ علیهم‌السلام را خروج‌کننده می‌خواندند.
بنابر آن‌چه گفته شد باید درس عبرت را سرمشق نمود و تمامی مسلمانان بدانند که داشتن این‌چنین عقاید باطلی قطعاً فجایعی چون کربلا را رقم خواهد زد.
با این حال متاسفانه، گویا در عصر کنونی این عقاید در حال رشد و احیای دوباره می‌باشد، چراکه این مقدار سکوت عالم اسلام در مقابل ظلم‌ها، فسادها، کج‌روی‌ها و انحراف‌های برخی حکام به ظاهر اسلامی و علمای به ظاهر اهل علم، جز از جانب این عقاید، ریشه دیگری نمی‌تواند داشته باشد.

 پی‌نوشت‌ها:

1) النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم‌بن الحجاج (متوفاى261ه)، صحیح مسلم، ص772، ح1847، ناشر: بیت الأفکار الدولیة- ریاض.
2) «الخلال، ابوبکر احمدبن محمدبن هارون‌بن یزید (متوفای311 ه )، السنة، ص111، تحقیق: د. عطیة الزهرانی، دار النشر: دار الرایة - الریاض،‌ الطبعة: الأولى،1410ه - 1989م.»
3) «النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم‌بن الحجاج (متوفاى261ه)، صحیح مسلم، ص773 و 774، ح1852، ناشر: بیت الأفکار الدولیة- ریاض.»
4) الدینوری، ابومحمد عبدالله‌بن مسلم ابن‌قتیبه (متوفاى276ه)، الإمامة والسیاسة، تحقیق: علی شیری، ج1، ص205، ناشر: دار الأضواء للطباعة والنشر والتوزیع بیروت - 1410ه - 1990م.
5) «البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمدبن إسماعیل (متوفاى256ه)، صحیح البخاری، تحقیق: أبوصهیب الکرمی، ناشر: بیت الأفکار الدولیة- ریاض»

منبع: هفته نامه افق حوزه/مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی‌عصر‌ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف 
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.